آندیاآندیا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

دختر پاک

بدون عنوان

1391/2/29 19:18
759 بازدید
اشتراک گذاری

تولد

روز بیست و هشتم اسفند ماه سال یکهزار و سیصد و نود هجری شمسی من و سه تا مامان دیگه توی بیمارستان منتظر نی نی فسقلی هامون بودیم که قرار بود لک لک ها اونا رو تحویل خانم دکتر بدن تا اونم نی نی هر کدومو بده. مامان تو که خیلی شجاع و نترس و پر جراته اولین مامانی بود که رفت تو اتاق عمل. راستش فسقلی همین شجاعت زیاد (افعال معکوس) باعث شد که داروی بیهوشی روی من اثر نکنه خلاصه کنم آخرش احتمالا مجبور شدن با لوله منو بیهوش کنن که به همین دلیل بهوش آمدنم طول کشید وقتی داشتم بهوش میومدم صدای فریادهای تو با صدای خاله جونت قاطی شده بود که می گفت آندیا گشنشه.چشمامو که به زحمت باز کردم تو رو دیدم فرشته کوچولو  یه فسقلی نیم وجبی بودی که از بس کوچولو بودی نمی دونستم چطور بغلت کنم طبق گزارشات خاله جون یه نی نی دو کیلو و هفتصد گرمی با چهل و نه سانت قد بودی که البته صدای گریه ات اصلا به هیکلت نمی اومد . وقتی بغلت کردم و آروم نوازشت کرد چشماتو باز کردی و من ...عاشقت شدم . آندیا تو تمام وجودم شدی فکر نمی کردم که اون لوبیای سحر آمیز بشه فرشته کوچولو که بزرگی پروردگار رو به این زیبایی نشون بده . خوب از تمام این  تعریف ها و نثر زیبا که بگذریم از همون روز اول خوب بلد بودی که چکار کنی با لبخند های به موقع خودتو تو دل همه جا کردی بخصوص خاله ها که اینها همه به دلیل هوش و ذکاوت و موقع سنجی تو بود که مشخصا به مامانت رفته. جونم واست بگه سرتو درد نیارم این ماجرای تولد تو بود (البته خواستم واسه هیجان بیشتر بگم تو بیمارسیتان با یه بچه دیگه عوض شدی و ... اما دیدم تکراریه)حالا تو گل زیبای زندگی من و بابایی هستی. دوستت دارم- مامان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

میثم مصباح
29 اردیبهشت 91 22:05
برف نو!برف نو!سلام !سلام ! بنشین خوش نشسته ای بر بام! شادی آوردی ای امید سپید! همه آلودگی است این ایام! !قدمش مبارک.امیدوارم به باباش نره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر پاک می باشد